ارسال
شده توسط نغمه انتظار در 87/10/27 7:59 عصر
صدای زنجیر می آید تاریخ روایتگر صدای زنجیر است
کاروان ، در صدای غم انگیز زنجیر به شام می رسد
و در هیاهوی جشن و پایکوبی شامیان خسته از رنج غربت به در بار شوم یزید قدم می گذارد
یزید با قهقهه های مستانه اش ، وارث تمامی پلیدی تاریخ
در مقابل شجرهء طیبه ء الهی ، شهر های جاهلیتش را مرور می کند
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل
زینب مرد آفرین روزگار
بنت الجلال اخت الوقار
با کلام علی وارش ، مستی پیروزی کاذب را از سر این ملعون می پراند
. چهرهء منحوس جاهلیتش را بر همگاه نمایان می سازد
و توهم کشتن دین را بر سلطنت سست بنیادش می شکند
صدا ی اذان بلند می شود
اذانی که حکایت از خون می کند
ندای الهی برای بشریت ، که با خون حسین جان تازه یافته است
ونام الله و رسولش را در گوش تاریخ زمزمه می کند. . .