بسم رب الشدا و الصدیقین
قتل شهید عشق نه کار خدنگ بود
دنیا برای شاه جهاندار تنگ بود
عصفور هرچه بادهم آورد باز نیست
شهباز را زپنجه عصفور ننگ بود
آئینه خود زتاب تجلی بهم شکست
گیرم که خصم رادل پرکینه سنگ بود
نیرو از او گرفت بر او آخت تیر کین
قومیکه با خدای خود مهیای جنگ بود
عهد الست اگر نگرفتی عنان او
شهد بقا به کام مخالف شرنگ بود
از عشق پرس حالت جانبازی حسین
پای براق عقل در این عرصه تنگ بود
احمد اگر به ذروه قوسین عروج کرد
معراج شاه تشنه به سوی خدنگ بود