آدما معمولا از کسی خوششون میاد که خودش باشه .
البته خیلی سخته، آخه ما معمولا یکی دیگه ایم !
شاید اینجوری راحت تر باشه دائما نقش بازی کردن ، نقاب زدن برای این و اون .
آخه خیلی وقته گم شدیم بین همهء آدما ، توی این دنیای به این بزرگی ، توی روزایی که پشت سر هم میاند و میرن ! (سوء تفاهم نشه ، آدمایی مثه خودم رو میگم !)
و جالبه هممون دنبال کسی میگردیم که خودش باشه ، رنگ شب و روز رو نگیره !
ساده و صمیمی ، بی تکلف به قول بچه ها روراسته روراست ، زلال مثه آب ،سرزنده مثه بهار ، سبز مثه تابستون ، عشقولانه مثه پاییز ، پاک و سفید مثه زمستون و گرم مثه خورشید !
خیلی وقته دلمون تنگ شده واسه بارون ، ولی وقتی بغض آسمون می ترکه کیه که پای درد دلش خیس بشه و خم به ابرو نیاره ؟!
شاید هممون حق داریم که دنبال یه آدم چار فصل بگردیم ، ولی خدا وکیلی ! خودمون کدوم از فصلا رو زندگی کردیم زندگی که نه، فقط خودمون بودیم ! که حالا چار تاش رو هم با هم می خوایم ؟!
یکی نیس به ما بگه: آها. . . ی خودم کجایی ؟! خوابی یا بیداری ؟! رو زمینی یا هوایی؟
وقت نداری واسه سر به هوایی ! به خودت بیا که شاید . . . پیدا کنی راه رهایی !
امضا : لوتی خوش مرام